CRI Online
 

B

GMT+08:00 || 2009-05-04 15:10:28        cri
 

bɑ

 

用在句子最後,表示各種語氣:

در پایان جمله لحن های مختلفی به آن می دهد:

快走吧!

زود برو! زود برویم!

就這麼辦吧。

باشد، این طور کار کنید.

他不會不知道吧

ممکن نیست او نداند؟

نک.  bāص. 3

 

bái

 

Œadj. 像雪一樣的顏色:

1: (صفت) رنگ برف:

雪白︱白紙

سفید برفی | کاغذ سفید

東方發白了。

آسمان مشرق سفید شد.

v. 搞清楚;説明:

2: ( فعل) روشن کردن؛ توضیح کردن:

明白 ︱ 表白

فهمیدن | فهماندن منظور خود به دیگران

真相大白了。

حقیقت مطلب کاملا روشن شده است.

Žadv. 沒有結果的:

3: (قید)  بی نتیجه؛ بی فایده:

白跑一回

بی نتیجه ماندن زحمت

力氣白費了。

به هدر رفتن تلاش و بی نتیجه ماندن آن

 

bǎi

 

num. 百;也指很多:

(عدد) صد؛ فراوان:

三百人︱ 百貨

 سیصد نفر | کالاهای مورد استفاده روزمره

百花齊放

بگذارید صد گل بشکفد

 

bān

 

Œn. 為了便於學習或工作而分成的單位:

1 : (اسم) کلاس ؛ واحد شمارش کلاس های درس یک سطح و گروه کار در کارخانه:

三年級一班

کلاس الف سال سوم

班裏來了新同學

یک دانش آموز جدید به کلاس آمد

 n. 定時的工作時間;定時運行的:

2: (اسم) وقت کاری معین؛ حرکت در زمان مقرر:

班車

خودروسرویس

我今天上早班

امروز در نوبت صبح  کار می کنم.

 

bǎn

 

Œ n. 泛指較硬的片狀物體:

1: (اسم) جسم جامد تخت یا ورقه ای:

鐵板︱ 黑板

ورق آهن | تخته سیاه

地上有幾塊木板

چند قطعه چوبی روی زمین است.

 n. 老闆:

2: (اسم) کارفرما، صاحب مغازه:

老闆給工人提了工資

کارفرما دستمزد کارگران را افزایش داد.

 

bàn

 

Œ v. 做;處理;料理:

1: (فعل) برخورد کردن؛ انجام دادن؛ رسیدگی کردن:

辦公 辦事

کار کردن | کاری را انجام دادن

快過年了去辦點年貨

عید بهار فرا می رسد؛ خریدعید را انجام دهید.

 v. 經營;創建;開設:

2: (فعل) بهره برداری کردن؛ ایجاد کردن؛ تاسیس کردن:

舉辦︱ 開辦

برگزار کردن | تاسیس کردن

他辦了一所學校

او یک مدرسه را تاسیس کرد.

Ž v. 懲罰:

3: (فعل) مجازات کردن:

法辦

کسی را طبق قانون به مجازات رساندن

首惡必辦。

مرتکب اصلی باید به مجازات برسد.


1 2 3 4 5
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید