B

bàn

半

Œnum. 二分之一:

1: (اعداد)  نیم، نصف:

半價︱ 半裏地

نصف قیمت | نیم کیلومتر راه

小李半夜還在看電視。

شیائو لی تا نصف شب تلویویزن تماشا می کند.

adv. 不完全:

2 : (قید) ناکامل:

半成品

محصولات نیم آماده

大門半開著。

در نیم باز است.

bānɡ

幫

幫

Œ v. 幫助:

1: (فعل) کمک کردن؛ یاری رساندن:

幫助︱ 幫別人幹活兒。

کمک رسانی | در کار به دیگران کمک کردن

 classifier. 用來指人:

2: (واحد شمارش) انسان ها؛ باند:

來了一幫人。

گروهی از افراد آمدند.

bāo

包

Œ v. 用紙、布等把東西裹起來:

1 : (فعل) بستن؛بستن چیزی با کاغذ یا پارچه :

包裝 ︱ 包餃 子

بسته بندی کردن | جیائوزی (دولمه اردی) درست کردن

小明自己包書皮兒。

شیائو مین خودش کتاب را با کاغذ کادو جلد می کند.

 n. 成件的抱起來的東西:

2: (اسم) بسته:

今天小周收到一個郵包。

امروز شیائو جو یک بسته پستی دریافت کرد.

Ž n. 裝東西的袋子:

3: (اسم) کیسه:

書包︱ 公文包

کیف مدرسه | کیف اسناد

你的包真漂亮。

کیف تو خیلی قشنگ است.

bǎo

飽

飽

Œadj. 吃足了:

1: (صفت) سیر:

我吃飽了。

سیر شدم.

 adj. 滿；豐滿:

2: (صفت) پر؛ هیکل تو پرو خوش اندام:

飽滿

پرمغز بودن(میوه)

bǎo

寶

寶

Œn. 珍貴的東西:

1: (اسم) چیزهای گران بها، گنجینه:

國寶︱ 傳家寶

گنجینه ملی | سند یا میراثی که مردم با علاقه آن را نسل اندر نسل در خانه حفظ می کنند.

山裏面到處都是寶。

در کوه گنجینه ای وجود دارد.

 adj. 珍貴而稀有的:

2: (صفت) گران بها و کمیاب:

寶刀︱ 寶物

شمشیر گران بها | گنج

這是一筆寶貴的財富。

این ثروت گران بهایی به شمار می رود.

bǎo

保

Œv. 保護守衛，使不受損害或侵犯:

1: (فعل) دفاع کردن، محافظت کردن، چیزی را در معرض آسیب و زیان نگذاشتن:

保健 ︱ 保護

بهداشت | محافظت کردن

保護環境

محیط زیست را حفظ کردن و از آلودگی آن جلوگیری کردن

 v. 維持，使不消失或減弱:

2 : (فعل) حفظ کردن، از نابودی  یا ضعیف شدن چیزی جلوگیری کردن:

保溫

حفظ گرما

保質保量完成任務。

با حفظ کیفیت و کمیت وظیفه را انجام دادن