CRI Online
 

K

GMT+08:00 || 2009-05-07 15:58:23        cri

kǎ

Œn. 卡片:

1:(اسم) کارت

信用卡

کارت اسامی ، کارت اعتباری

公交卡

کارت ترافیک

 n. 卡車:

2:(اسم) کامیون 

是開大 的。

او راننده کامیون است

kāi

Œ v.  打開:

1:(فعل) باز کردن، روشن کردن

開門︱ 開燈

 باز کردن در ،  روشن کردن چراغ

開窗戶

 باز کردن پنجره

 v.  發動或操作:

2:(فعل) روشن کردن وسیله ، به فعالیت در آوردن

開火︱ 開車

آتش  گشودن، رانندگی کردن

開飛機

راندن هواپیما

Ž v.  起始:

3:(فعل) آغازکردن ، شروع کردن

開學︱ 開工

آغاز ترم تحصیلی، آغاز کار

論文開題 報告

گزارش ، رسالت

 v.  分項列出:

4:(فعل) فهرست نویسی

開發 |開處方

نوشتن فاکتور، نوشتن نسخه

kān

v.                   守護;照管:

vi.                  (اسم):  مواظبت کردن، پرستاری کردن

看門︱ 看孩子

نگهبان در بودن، دروازه بانی، از بچه نگهداری کردن

看家

مراقبت خانه

kàn

Πv. :

1:(فعل) دیدن، نگاه کردن

看電視︱看比賽

تلویزیون تماشا کردن، تماشای مسابقه

坐在沙發 看報紙。

او روی کاناپه نشسته و روزنامه می خواند

 v. 探望;訪問:

2:(فعل) بازدید کردن ،  دیدن

看朋友

دیدار دوست

今天我 去 看了 我 的 老師。

من امروز به دیدن معلمم رفتم

Ž v. 查病;治病:

3:(فعل) معالجه کردن بیماری ، درمان کردن

看牙 看眼

درمان کردن دندان، چشم

醫 生 把 他 的 病看好了。

پزشک بیماری او را درمان کرد

表示試一試:

4:(فعل) آزمایش کردن، امتحان کردن

試試看|

آزمایش کردن، فکر کردن

先做幾 天看。

صبر کن تا بینی چه می شود
kānɡ

Œ adj. 安樂;生活安定:

1:(صفت) آرام ، شاد ، آسوده خاطر

康居

خانه خوب و راحت

小康生活

زندگی نسبتا مرفه

 adj. 身體好;健康:

2:(صفت) سالم ، با سلامتی

健康︱ 康復

سلامت، شفا یافتن

kǎo

Œ v. 考試;通過考試:

1:(فعل) امتحان کردن

考問|考試

امتحان دادن

讓我考一考他

می خواهم از او امتحان بگیرم

他 考上 大 學了

او در امتحان ورودی دانشگاه قبول شد

 n. 考試:

2:(فعل) امتحان

中考

امتحان دوره متوسطه

高考

کنکور

Œ n. 課程或業務的分類:

1:(اسم) رشته ای از علوم دانشگاهی یا تخصصی

文科 牙科

رشته ادبیات، رشته دندان پزشکی

你想學哪一科

شما می خواهید در چه رشته ای تحصیل کنید؟

 n. 行政機關的基層辦事部門:

2:(اسم) بخش اداری

科長 科員

رئیس بخش، کارمند بخش

財務科

بخش مالی (کنترل مالی)

Œ v. 准許;可以或能夠:

1:(فعل) اجازه دادن ، امکان داشتن، قادر بودن

認可

تائید کردن ، تائید کردن 

不可小看

غیر قابل تحقیر

可多可少

کم و زیاد همه قابل قبول است 

 v. 值得或應該:

2:(فعل) قابل، شایسته

可貴︱可笑

گران بها، خنده آور

這人真可 愛。

او آدمی دوست داشتنی است

Ž conj. 但是;不過:

3:(قید) اما ، ولی

應了, 同意。

من قبول دارم ، اما او نمی پذیرد.

人小 志氣 大。

سنش خیلی کم  است ، اما عزمش بلند است

 adv.  加強不同的語氣:

4:(قید)  برای تاکید

好了

او خیلی خوب است

可別忘了這件事。

به هیهجوه  این امر را فراموش نکنید

我可想你了。

دلم برای شما تنگ شد

adj. 口乾想喝水:

 (صفت): تشنه

口渴 |又渴又累

تشنه /تشنه و خسته

白開水最解渴。

آب جوش برای رفع تشنگی از همه بهتر است

Œ v. 戰勝;打敗:

1 :(صفت) غلبه کردن، شکست دادن

克 服 困難

مشکلات را حل کردن

對手

بر حریق غلبه کردن

 classifer.  克;1000為一千克:

گرام ، یک گرام معادل یک هزارم کیلوگرام  

一克黃金

یک گرم طلا


1 2 3
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید