|
||
GMT+08:00 || 2009-05-07 16:13:00 cri |
lā |
v. 拉: 1:(فعل) کشیدن 拉車 کشیدن گاری، ارابه 把椅子拉過來 صندلی را به این طرف بکشید 他拉著馬走。 او گاری اسبی را می راند v. 用車運: 2:(فعل) حمل و نقل با خودرو 用卡車拉東西 حمل و نقل با کامیون 這車能拉貨,也能拉人。 این ماشین هم باربری هم مسافربری است v. 排泄(大便): 3:(فعل) خلیه شکم، دفع 拉肚子 اسهال 這孩子又拉了。 |
là |
v. 跟不上;被丟在後面: 1 :(فعل)عقب افتادن 他 不 想 落在大 家後面。 او نمی خواهد از بقیه عقب بیافتد v. 忘記帶走;遺漏: 2:(فعل) جا گذاشتن 我 把 書落在家裏 了。 من کتاب را در خانه جا گذاشتم 這裡 落了 兩 個 字。 اینجا دو لغت جا افتاده است 老師點名的 時候把 他 落了。 معلم حین حضور غیاب او را از قلم انداخت |
lái 來 |
v. 來;從別的地方到説話人這裡: 1:(فعل) آمدن ، آمدن از جای دیگر به سوی مخاطب 客人 來了。 مهمان آمد 他 們坐火車來北京。 آنها با قطار آمدند 信來了。 نامه رسید v. 表示要做某事或來做某事: 2:(فعل) انجام دادن کاری 讓他來做這事。 بگذار او این کار انجام دهد 再來個好聽的歌兒。 یک ترانه خوب بخوانید 我來寫吧。 من می نویسم v. 表示動作的趨向: 3:(فعل)گرایش عمل 拿 來幾 本書 چند جلد کتاب آورد . 他 買來幾 斤水果。 |
láo 勞 |
adj. 辛苦;累: 1:(صفت)خسته 勞累 خسته شدن v. (客氣話)煩勞: 2:(فعل) مزاحم شدن 勞駕。 خواهش می کنم، لطفا 有勞您了。 |
lǎo |
adj. 年紀大: 1:(صفت) پیر، سن زیاد 老人︱ 老朋友 زن یا مرد سالمند، دوست قدیمی 這個 房子 很老了。 این خانه خیلی قدیمی است adv. 經常;一直: 2:(قید) همیشه ، اغلب 他 老晚到。 او همیشه دیر می آید 別老學習,要注意 休息。 نباید همیشه در حال آموختن بود، گاه باید استراحت در نظر داشت . 附在某些動植物名稱、姓氏、排行前面: 3:(پیش)در پیش اسم حیوانات و گیاهان ، افراد و ردیف 老王︱ 老張 |
lè 樂 |
adj. 快活;歡喜: 1:(صفت)خوشحال، شاد، بشاش 歡樂 ︱ 快樂 خشنود، مبارک 新年快樂! سال نو مبارک v. 很高興(做某事): 2:(فعل) با خوشحالی( انجام کاری ) 她 樂 得 嘴都合 不 上 了。 او آنقدر خوشحال شده که دهانش بسته نمی شود 他 的 話把 大 家説樂 了。 |
le |
用在句子中間,表示它前面的動作或變化已經完成: 1: در وسط جمله قبل از یک فعل نشانگر انجام شدن یک عمل یا تغییری است 回了 家 به خانه بر گشت 紅了 臉 چهره سرخ شده 高了 دو متر بالاترشده است 用在句子末尾,表示出現某種新情況或發生某種變化: 2: در پایان یک جمله نشانگر آغاز وضعیت جدید و نوعی تغییر است 他 來北京了。 او به پکن آمد 他 吃了 飯了。 او غذا خورد 蘋果都熟了。 سیب پخته شده است |
lěi |
v. 堆積;集聚: 1:(فعل) پشته، توده انباشتن 累進︱ 累計 جمع تساعدی ، روی هم رفته adv. 多次;連續: 2:(قید) بارها ، متوالی 累次︱ 累日 بارها، روزهای متوالی 累年 |
lèi |
adj. 疲乏;疲憊: 1:(صفت)خسته 我 累了。 من خسته شدم 這事真累人。 این امر خسته کننده است v. 操勞: 2:(فعل) زخمت کشیدن 累了 一天,該休息 了。 |
lěng |
adj. 溫度低: 1:(صفت) سرد ، درجه پائین 冷水 آب سرد 你 冷嗎? سردت است؟ 天冷了,該穿 多點兒。 هوا سرد است، باید بیشتر لباس بپوشید adj. 刻薄;不熱情: 2:(صفت)سرد، بی تفاوت 冷臉︱ 冷貨 عکس العمل سرد، جنس سرد 他 學的 專 業 現在成 冷門了。 |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |