|
||
GMT+08:00 || 2009-05-12 18:04:18 cri |
zhēn |
uadj. 符合事實的;正確的: 1: (صفت) واقعی؛ حقیقی؛ صحیح: 真才實學|真理 دانش و توانایی واقعی | حقیقت 這可是千真萬確的。 این صد درصد حقیقت است. vadv. 確實;實在: 2:(قید) حقیقتا؛ واقعا: 真好 واقعا خوب است. 真漂亮 واقعا زیبا است. 你漢語説得真好。 شما واقعا خوب به زبان چینی حرف می زنید. wn. 事物的原樣: 3:(اسم) اصل چیزی: 傳真 نمابر، فاکس 寫真 تمثال کشیدن 他打開了傳真機。 |
zhēnɡ
正 |
n. 正月,農曆一樣的第一個月: (اسم) اولین ماه سال کشاورزی به تقویم چین: 正月 نام اولین ماه تقویم کشاورزی چین روز اول اولین ماه به تقویم کشاورزی چین آغاز سال نوی چینی است. نک. zhènɡ ص 463 |
zhènɡ
正 |
uadj. 位置在中間的: 1:(صفت) چیزی که در وسط قرار است: 正房 اتاق های اصلی 把照片挂正。 عکس ها را راست به دیوار آویختن. 坐正了。 راست نشستن. vadj. 主要的;作為主體的: 2:(صفت) عمده، اصلی؛ قسمت عمده: 正本 نسخه اصلی، نسخه مادر 正題 موضوع اصلی 正教授 پروفسور 他是個正部長。 او وزیر است. wadj. 正直的;正當的: 3:(صفت) درستکار؛ مشروع: 正當 مشروع 他為人很正直。 او یک آدمی درستکار است. xadv. 表示動作在進行中: 4: (قید) عملیات در حال انجام بودن: 他正在上課呢。 او در حال تدریس است. 外邊正下雨呢。 بیرون دارد باران می بارد. 我正看書呢。 من دارم کتاب می خوانم. yadv. 恰好;剛好: 5:(قید) در همان وقت؛ به موقع: 正好 به موقع، کاملا درست 正合你意 همان طور که دلت می خواهد. 衣服的長短正合適。 بلندی این لباس خیلی مناسب است. zadj. 正面;主要使用的一面: 6:(صفت) نمای چیزی، ظاهر چیزی: 正面 نمای چیزی 正反兩面 طرف رویی و زیرین چیزی 紙的正面比較光滑。 روی کاغذ نسبتا صاف است. |
zhènɡ
證 |
uv. 用事實和道理來表明或推斷真假: 1:(فعل) با ارایه واقعیت، درستی و یا دلایل قضاوت را اثبات کردن: 論證 بیان و اثبات کردن با ارایه دلایل 證實 تایید کردن 他可以證明這是真實的。 او می تواند حقیقت این امر را تایید کند. vn. 憑據;能起到證明作用的人或事物: 2:(اسم) آدم یا چیزی که می تواند نقش شاهد را ایفا کند: 人證 شاهد 物證 گواه مادی 這是我的學生證。 |
zhènɡ政 |
un. 政治: 1:(اسم) امور سیاسی؛ سیاست: 政策 سیاست 政府 دولت 政務 امور دولت vn. 政府部門主管的業務: 2:(اسم) امور اداری دولت: 財政部 وزارت دارایی 郵政局 اداره پست 他在民政局工作。 |
zhī |
upron. 代替人或事: 1:(ضمیر) جانشین کسی یا کاری شدن: 操之過急 شتابزدهی داشتن در عمل 求之不得 آنچه کسی دقیقا انتظارش را دارد. 有過之而無不及。 کار بد کسی حتی بیشتر از آن حد هم رسیدن v相當於"的"(de): 2: به مساوی کسری اضافه: 員工之家 خانه کارمندان 無價之寶 گنج پر ارزش 這就是他的言外之意。 |
zhī |
uv. 支持;架起: 1:(فعل) حمایت کردن؛ نگهداری کردن: 支架 بدنه 樂不可支 فوق العاده شاد بودن 體力不支 نیروی جسمی کافی نداشتن vn. 從總體中分出的部分: 2:(اسم) بخشی که از واحد کل جدا شده: 支流|支線 شعبه رود | خط فرعی 這是一個分支機構。 این شعبه یک نهاد است. wv. 付出或領取: 3:(فعل) پرداختن یا برداشتن: 支出|支取 خرج کردن | پول برداشتن (از حساب) 最近開支太大了。 |
zhī |
u用作量詞: 1:واحد شمارش: 兩隻鴨子|一隻鞋 دو تا اردک | یک کفش 湖上有三隻小木船。 سه تا قایق چوبی روی دریاچه است. vadj. 單個的;極少的: 2:(صفت) تک، علیحده، منحصر به فرد؛ ناچیز: 隻身一人 تنهایی 只言片語 یک حرف و دو حرف، حرف های چند 他對這事兒只字未提。 او هیچ اشاره ای به این امر نکرد. |
zhī |
n. 含有某種物質的液體: (اسم) مایه محتوای نوعی ماده: 果汁兒|湯汁 عصاره میوه | آب سوپ 一碗牛肉汁 |
zhī |
uv. 知道;了解: 1:(فعل) دانستن؛ آگاه بودن: 知道 دانستن 知無不言 تمام آن چه که می دانید، بگویید. 明知故問 دانسته پرسیدن vn. 知識: 2:(اسم) دانش: 求知|知識 جستجوی دانش | دانش
wv. 使知道;使了解: 3:(فعل) آشنا ساختن؛ آگاه ساختن: 告知 آگاه ساختن 眾所週知 بر همه معلوم است. 通知大家放假的時間。 |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |