"چو یو فون" مردی بود که عادت داشت شب های تابستان زیر درخت اقاقیا در خانه اش بخوابد، چرا که باد خنکی در آن جا می وزید. تابستان یک سال او در امتحانات "دای های" رتبه اول را به دست آورد، برای همین امپراتور به خاطر استعداد بالایش او را برای تصدی بالا به منطقه نانکه فرستاد. او سی سال با جدیت کار کرد و بسیار مورد ستایش اهالی قرار گرفت، تا این که دشمن به کشورش حمله کرد و به پایتخت نزدیک شد. به پیشنهاد نخست وزیر قرار بر آن شد که چویوفون که مردی باهوش بود به فرماندهی جنگ منصوب شود، اما...
ادامه داستان را همین جا بشنوید.